سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شب نوشت

از بلاگ تا پلاک!

فضل الله نژاد دیدگاه

این پلاکی که گوشه این وبلاگ تاب میخورد،نشانه ای از یک نشانه دیگر است که آن البته خیلی مقدس بود و هست.

نشانه آن هایی که وقتی به گردن می انداختنش، انگار نواهای ناشنیدنی آویزه گوششان و بهمنی از شور و شوق به دل ها شان سرازیر می شد.

بند محبتی بود که محبوب دوست داشتنی با آن می کشیدشان.

نام هایشان رویش نوشته بود که هر کدام از کوچه معشوق بر نگشت، یادگار از او باشد.

گرچه بعضی هایشان همین مقدار را هم با خود بردند.

 

حالا ما می رویم که جای پایشان را ببوسیم.

ساعتی در جاهایشان بنشینیم، شاید یاد و اثرشان تلنگری باشد بر روح فسرده ما.

شاید لایق شدیم و طنین صدایشان را شنیدیم. شاید رد پاهای خسته اما استوارشان را دیدیم.

شاید بتوانیم پا جای پایشان بگذاریم.

******

رسم سفر، خدا حافظی و حلالیت طلبیدن است.

گرچه مرگ هر لحظه همراه ما قدم بر میدارد،‏اما شاید پیچیدن آن در لفافه حوادث و زمان مسافرت ها، باعث یاد آوری بیشتر آن باشد.

در بعضی از روزهایی که گذشت، با حالت وداع به دوستانم فکر کردم. تقریبا هر کسی که ممکن است این متن را بخواند را در نظر آوردم .

همه تان را دوست دارم.

اگر قرار باشد فقط یک آرزو را انتخاب کنم و بیان کنم،‏این است که کسی از من دلگیر نباشد.

خدا نگهدار ...

 


کلمات کلیدی:

?بازدید امروز: (16) ، بازدید دیروز: (12) ، کل بازدیدها: (285757)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ